اما واقعاً هدف از انجام چنين ديداري در چنين برهه زماني حساس چيست و چه بازتابها و پيامدهايي براي کشور ما و وضعيت محور مقاومت و همپيمانان منطقهاي جمهوري اسلامي ايران دارد؟ اگر هدف از اين ديدارها، اعلام مواضع قاطعانه جمهوري اسلامي ايران به مقامات ترک در خصوص اتهامات ديروز وزير کشور ترکيه مبني بر حمايت تهران از تروريسم است جاي خوشوقتي است؛ اگر منظور، واکنش به تصويب گسترش همکاريهاي آنکارا – تلآويو که ديروز (يکشنبه) انجام شد يا مُهر تأييد ديروز آنکارا بر همکاري ناتو با رژيم صهيونيستي عليه محور همپيمانان ايران است، باز هم جاي اميدواري وجود دارد؛ حتي اگر واکنشي اضافه بر موضع قاطعانه فرمانده ستاد کل نيروهاي مسلح کشورمان عليه نصب سپر موشکي پاتريوت در مرز اين کشور است باز هم ميتوان جايي براي اين سفر در پرونده کاري آقاي سخنگو باز کرد اما اگر بر خلاف همه موارد مزبور، فقط بحث "گسترش همکاريهاي رسانهاي و ديپلماسي عمومي دو کشور" در دستور کار باشد بايد گفت زمان فعلي، به هيچ وجه براي ارسال چنين سيگنالي به طرف مقابل مناسب نيست. اين را بگذاريد کنار خبري که ديروز يکشنبه از ديدار "کيهان هاشمنيا" استاندار گيلان با سرکنسول ترکيه در تبريز! با هدف "گسترش روابط دوجانبه" منتشر شد.
آيا اصولاً مسؤولان ترکيه هم حاضرند در شرايط کنوني، يک ديپلمات هرچند ردهدوم خود را با هدف "گسترش روابط دوجانبه" به تهران بفرستند تا مسؤولان دولتي و سعيد جليلي و علياکبر ولايتي و علي لاريجاني و... مواضع کشورمان در خصوص اين روابط را با وي در ميان بگذارند؟
آيا واقعاً مسؤولان دولتي کشورمان نميدانند صرف انجام يک سفر به مقصد کشوري که بهطور روزانه در حال موضعگيري سياسي، نظامي و امنيتي عليه کشور ماست بار ديپلماتيک خاص خود را دارد و دستکم در فضاي ظاهري رسانهاي و ديپلماسي اعلامي کشور، پالسهاي مثبت به اين قبيل مواضع حريف ارسال ميکند؟
آيا وقتي دولت مقابل، بطور پياپي به سياستهاي منطقهاي ما چنگ و دندان نشان ميدهد و با تحميل هزينه به ما و همپيمان اصلي منطقهاي ما روزانه حجم عظيمي از هزينهکردهاي مالي و وجهه ديپلماتيک کشورمان را به چالش ميکشد و هزاران تروريست را براي تضعيف عمق استراتژيک جمهوري اسلامي ايران بسيج کرده و براي کشتار و تخريب و گروگانگيري اتباع ايراني به سوريه ميفرستد و با آمريکا و فرانسه و رژيم صهيونيستي و انگليس و عربستان سعودي و قطر، دست دوستي داده و با نصب سامانه موشکي، خط مقدم جبهه جمهوري اسلامي ايران در عراق و سوريه و لبنان را به خطر مياندازد، ميتوان درست در همين برهه، به او لبخند ديپلماتيک زد و ديدارهاي متعدد و مثبت با او را برنامهريزي کرد؟
اگر هدف از اين ديدارها ابلاغ مواضع باشد حرفي نيست اما اين مواضع را ميتوان از طريق احضار ديپلماتهاي مقيم ترک در تهران يا دستکم دعوت از يک خبرنگار وابسته به يک رسانه ترکيه به دفتر جناب سخنگو در وزارت امور خارجه و ابلاغ مواضع رسانهاي تهران نيز به طرف مقابل رساند و نيازي به درخواست از آنکارا براي برنامهريزي ديدار با دستياران اردوغان و معاون داووداغلو نيست.
از رسانهها و بهويژه مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي انتظار ميرود با تشديد نظارت خود بر چنين اقداماتي، حداقل موضع خود در خصوص اين روند را رسانهاي کنند تا چنانچه مصالح و منافع ناگفتهاي نيز در پس پرده چنين سفرهايي نهفته است افکارعمومي از آن آگاه گردد.